جامعه شناسی هیئت های مذهبی
مجالس عزاداری؛ در بستر تاریخ
پس از واقعة عاشورا، مراسم عزادارى امام حسین(ع) نخستین بار در روز یازدهم محرم سال 61 هجرى در کنار اجساد مطهر شهیدان توسط اهل بیت(ع) برگزار شد. و از آن پس ائمة طاهرین، خود عزادارى و نیز شیعیان را، به اقامة آن تشویق میکردند. محتوای این مجالس شامل ذکر فضایل، مناقب و مصایب اهل بیت، و بیان ستم های حکام جور وقت می شد. به بیان دیگر تشکیل مجالس سوگواری در دوران حکومت بنی امیه و بنی عباس، کارکردی سیاسی نیز داشته است.
عزادارى، نخست در ایام محرم در کربلا و جاهاى دیگر برگزار مىشد ؛ اما از آغاز قرن سوم، وضعیت دیگرى یافت. در قرن سوم ، چهارم وپنجم، همزمان با تشکیل دولت هاى آلبویه در عراق ، حمدا نیون در سوریه و فاطمیون در مصر، مذهب شیعه گسترش و مراسم عزادارى توسعه یافت و در بسیارى از شهرها، روز عاشورا، روزعزا و تعطیل عمومى اعلام شد. در این بین، تشکیل حکومت آل بویه، از اهمیت خاصی برخوردار است. پس از دوران ائمه طاهرین ـ که مجالس عزا به اجبار حکام عباسی ممنوع بود و مخفیانه بر پا می شد ـ نخستین بار، مراسم سوگواری امام حسین(ع) توسط معزالدولة دیلمی و پس از غلبة او بر بغداد و مطیع کردن خلیفهی عباسی وقت، برپا شد. وی احیای واقعة کربلا را جزو عادات و رویة مردم قرار داد و لباس ماتم معین کرد. با پایان حاکمیت آل بویه و حاکم شدن سلجوقیان، آیین عزاداری اهل بیت مجدداً ممنوع اعلام شد . در این دوره درگیرى های شدید بین شیعه و اهل سنت وجود داشت و حکومت هایى که پیرو بنىامیه و بنىعباس بودند، اهل سنت را بر کشتار شیعیان تحریک و برگزارى مراسم عزادارى را منع کردند. پس از سلطة مغول و وحشت بسیاری که ایجاد شد از آنجا که مغولان، مدعى حکومت بودند، نه خلافت؛ مراسم عزادارى، از حالت اعتراض سیاسى خارج شده و به مراسم خاص مذهبى محدود، و نگرش به عزادارى، صرفاً به کسب ارزش اخروى و دوستى با اهلبیت(ع) منحصر شد.واعظ کاشفی، از عالمان معاصر تیموریان، مهمترین کتاب را برای مجالس عزاداری حسینی نوشت و آن را «روضةالشهدا فی مقاتل اهل البیت» نامید. این کتاب مورد استقبال شدیدی قرار گرفت تا جایی که در میان شیعیان ایرانی، دست به دست میگشت و خطبا و وعاظ، در مجالس سوگواری اهل بیت، آن را بر دست میگرفتند و از روی آن میخواندند و مردم می گریستند. به مرور زمان، این افراد، به «روضه خوان» (یعنی کسی که کتاب روضه الشهدا را میخواند) و این مجالس، به «مجالس روضه» ( یعنی مجالسی که در آنها کتاب روضهالشهدا خوانده میشود) شهرت یافتند.
با ظهور صفویان، شیعیان موقعیت خوبی پیدا کردند و توانستند به شعایر دینی، آزادانه عمل کنند. در این دوره، ظهور روضهخوان ها و نوحهخوان ها که داشتن صدای خوش و دانستن ظرایف فنی خوانندگی، سبب رونق کارشان بود، مراسم عزاداری را جلوهگاه الحان و نغمات موسیقی کرد. شعرا نیز در این دوره، به سرودن مراثی و مناقب پیامبر و خاندان او پرداختند. شاهان قاجار هم، عموماً، به برگزاری هرچه باشکوه ترمجالس عزاداری و تعزیه خوانی اهتمام ویژه ای داشتند. در این دوران، و به ویژه در عهد ناصری، جنبه ی حکومتی عزاداری غلبه داشت و تکایا از رونق بسیاری برخوردار بودند.
پس از تبعید سیدضیاء طباطبائی به خارج از کشور، رضاخان میدانست که تنها راه جذب قلوب مردم و علمای دین، تظاهر به مذهب و دینداری است. به همین دلیل، در تکیهی قزاقخانه، مجلس روضهخوانی ، عزاداری و ذکر مصیبت برپا کرد. در این روضهخوانیها، از طرف قزاق ها و شخص سردارسپه، تظاهرات صمیمانهای نسبت به ائمة اطهار و شهدا و مقدسات مذهبی ابراز می شد و مردم نیز دسته دسته به روضهی قزاقخانه میرفتند. این تظاهر سردار سپه برای رخنهکردن در قلوب مردم، مفید واقع شد و زمینه را برای به حاکمیت رسیدن رضاخان فراهم ساخت. اما چند سال بعد، آنگاه که او بر سریر قدرت تکیه زد، رفته رفته هر سال سختگیری نسبت به مجالس عزاداری بیشتر میشد؛ تا آنجا که هرکس مجلس روضهخوانی برپا میکرد، به شهربانی جلب، و توقیف می شد. راه اندازی کارناوال های شادی، و تأسیس مؤسسه وعظ و خطابه از دیگر اقداماتی بود که رضاخان در راستای سیاست های مدرنیزاسیون خود، در جهت مقابله با شعایر دینی مردم بدان ها دست یازید. سیاستهای مذهب ستیزانه ، در زمان پهلوی دوم هم استمرار یافت. اما از حدت و شدت آن نسبتاً کاسته شده بود. پیروزی انقلاب اسلامی را می توان نقطة عطفی مهم و کلیدی در حیات مجالس سوگواری تلقی کرد.
تعریف و گونهبندی هیأت ها
طبق تعریف، «هیأت»، گروهی اجتماعی ـ با سابقة تاریخی مشخص و تجمعی از افراد است که به منظور در زندهنگهداشتن یاد و خاطرة مناسبت های مذهبی(اعیاد، ایام ولادت و شهادت ائمه) با محوریت واقعة کربلا و قیام امامحسین(علیهالسلام) و بر اساس ساختار دوگانهی «واعظ»(سخنران، آخوند)و «ذاکر» (مداح، روضه خوان) تشکیل می شود و اعضا، از طریق روش هایی معمول و آدابی مشخص (سینه زنی، زنجیرزنی، کف زنی) به سوگواری یا شادمانی میپردازند. شرکت در هیأت، اختیاری، و بر اساس اعتقاد و باور درونی است. «هیأت» را میتوان «یک گروه اجتماعی» نیز تلقی کرد که از هر چهار ویژگی لازم گروه اجتماعی یعنیهدف مشترک، فعالیت مشترک، کنش متقابل و احساس تعلق خاطر برخوردار است.
بر اساس دو معیار سازمان و مخاطب میتوان مدل های مختلفی از گونهبندی هیأتهای مذهبی ارایه کرد. گونهبندی های بر اساس سازمان هیأت ها، به نوع، ثبات، پیچیدگی، محل، قدمت، استمرار، گستردگی، نسبت با سازمان مرتبط، و موقعیت جغرافیایی هیئات اشارهدارند. گونهبندیهای بر اساس مخاطب، به گزینش، جنسیت، گروه سنی، گروه اجتماعی، قشر اجتماعی، نوع رابطه با سیاست و نوع رابطه با انقلاب، مخاطبان هیأت میپردازند. معروفترین نمونههای هیأت های خاص ـ که در آنها گزینش مخاطب انجام میشود ـ عبارتند از: هیأت های انجمن حجتیه، هیأتهای سیاسی، هیأتهای نوگرا، هیأتهای فرقههای مذهبی، هیأتهای اقلیتهای مذهبی، هیأتهای اقلیت های قومی، هیأت های اهل تسنن، هیأت های صنفی و هیأت های هنجارشکن. هیأت های هنجارشکن، خود به گونههای هنجارشکن فعال و هنجارشکن منفعل تقسیم میشوند. هیأت های هنجارشکن فعال نیز خود دو شاخهی مثبت و منفی را دارند.
طبق مدل گونهبندی «ساختیـ کارکردی» و از طریق بررسی تاریخی و طیفسازی عناصر مختلف یک هیأت مذهبی نمونه(تیپ ایدهآل)، هیأت مذهبی را میتوان به چهار دستهی کلی سنتی (با زیرشاخههای قدیمی و تازهتأسیس)، انقلابی (با زیرشاخههای: آغازین، دوران جنگ و دوران صلح)، پاپ (با زیرشاخههای خرد، محوری و انقلابی و شبههیأت تقسیم کرد.
هیأتهای سنتی
میتوان گفت که هیأتهای عصر قاجار، سرمنشأ هیئات سنتی بودند. ردپای سیاست در هیئات سنتی چندان پُررنگ نیست اما در سال های پایانی حکومت پهلوی، به تبعِ ورود جمع زیادی از روحانیان به عرصهی مبارزهی علنی با رژیم سلطنتی، هیأت های مرتبط با آنان هم رنگ سیاسی به خود گرفتند. با پیروزی انقلاب در بهمن 57 و روی کار آمدن حکومت اسلامی، نظرعده ای از انقلابیون این بود که در حکومت اسلامی، هیأت های مذهبی هم مانند هر خرده سیستم دیگری، باید تابع و تحت نظر حکومت، متناسب با وضعیت جدید تغییر روش داده و به فعالیت ادامه دهند. این دیدگاه با مخالفت امام مواجه شد. آن دسته از هیأتهای سنتی که همراه و همگام انقلاب بودند، در آن هضم شده و به جریان خروشان آن پیوستند؛ و آن دسته که سیاست را آلوده کنندة دین ـ به هر شکل ـ تلقی میکردند، به همان سیاق پیشین به کار خود ادامه دادند. آنچه امروز به عنوان هیأت سنتی می شناسیم، عموماً بازمانده های همین گروه های غیرسیاسی اند.
در هیأت سنتی، وجود عوامل پایدار و ثبات بخشی مانند: سازماندهی شدید، وجود تقسیم کار مشخص، حاکمیت آداب و قوانین مشخص و نیز سلسله مراتب درونی، شرایطی را فراهم ساخته اند، که در مجموع، درصد پایداری و ماندگاری سازمان هیأت را بالا برده است. در سازمان نسبتاً پیچیدهی هیأت های سنتی، قوانین و آداب و شئونی جاری و ساری است که بیشتر جنبه ی موروثی داشته و بر مبنای تقسیم کارِ مبتنی بر تواناییهای جداگانه ی اعضای هیأت استوار است. هیأت های سنتی، هم شامل مصادیقی از هیأت رسمی و هم مصادیق هیأت غیررسمی میشوند. با توجه به وجود هنجار مکانی و نیز ثبات نسبی محل سازمان در هیأتهای سنتی، محوریت سازمان را عموماً محل برگزاری آن (که غالباً مسجد ، حسینیه و یا تکیه ی شناخته شده و مشهوری است) بر عهده دارد. در هیأت های سنتی، هنجارهای قوی و مشخصی در زمینه ی محل سازمان هیأت وجود دارد. مطابق این هنجار، محل برگزاری هیأت، اولاً باید «ثابت» باشد، ثانیاً باید «مالکیت عمومی» داشته و ثالثاً باید «کاربرد خاص» داشته باشد. یعنی در عرف مردم، وجههی یک مکان مذهبی را دارا باشد. هیأت های سنتی در طول سال استمرار ندارند و برگزاری آنها، منحصر به مقاطع مشخص و محدودی از سال است ( هنجار زمانی).
در هیأتهای سنتی، مخاطب، گزینش نمی شود. هیأت، متعلق به همة افراد و از همه ی اقشار است از این رو هیچ محدودیتی برای ورود به هیأت وجود ندارد. در هیئات سنتی بزرگ و گسترده، هر فرد از هر طبقه میتواند عضو باشد و در مراسم شرکت کند. اما در هیئات سنتی کوچک و خانگی، خاستگاه طبقاتی هیئات با هم متفاوت است و مشخصاً بسته به اعضای اصلی هیأت و محله های سکونت اعضا، هیأت یا مربوط به افراد طبقه ی بالا، متوسط و یا پایین جامعه است.
در مداحی سنتی، فرایند آموزش نقش محوری و چشمگیری دارد و آموزشی تعلیمی، حضوری، فردی، مبتنی بر مجموعه ای از آداب و قوانین مشخص و نسبتاً ثابت و زمانمند است که استاد در آن از مقامی شامخ برخوردار و وجهة مرجعیت هنجاری و الگویی برای شاگرد دارد. مداحان سنتی، عموماً تعدادشان محدود است؛ غالباً سنین جوانی را پشت سرگذارده و در دورة میانسالی و پیری به سر میبرند؛ اگر خود شاعر نیستند، لااقل دستی در شعر دارند؛ به اندازه لازم با زبان عربی و نیز متون روایی و دینی آشنایند؛ بعضاً در زمینهی موسیقی و شناخت و تسلط بر دستگاه ها و الحان آوازی هم تبحر دارند؛ و مداحی کمتر برایشان حکم «حرفه» دارد. اخلاق مداحی، به عنوان یکی از فضایل و بایستههای یک مداح سنتی، مجموعهای از آداب و هنجارهای رفتاری را شامل میشود که التزام به آنها همواره عامل احترام و مشروعیتبخش مداحی و مداحان سنتی بوده است. درون مایهی مداحی سنتی، نسبتاً ثابت، مبتنی بر نوعی نظام آموزش سنتی، جا اُفتاده و مشهور، و آرام و محکم است. محتوای مداحی سنتی را می توان شامل این موارد دانست: زیارتخوانی، مناجاتخوانی، ادعیهخوانی، روضهخوانی، حماسیخوانی، نقل روایات و احادیث، نقل داستان و حکایت. عمدهی داستان های منقول در مداحی سنتی را میتوان در این چند دسته گنجاند: نقل رؤیاهای صادقه؛ شرح داستان شفایافتگان؛ حاجتمندان یا بیماران؛ اخبار ملاقات ها و تشرفیافتهگان به محضر حضرت ولی عصر(عجل اللهتعالی فرجه)؛ حکایات زندگی اهل بیت(ع) و نقل داستان ها و خاطراتی از زندگی علما و بزرگان دینی. در همهی این داستان ها،نکته ی مهم و اساسی آن است که مداح بتواند دنبالهی حکایت را به صحرای کربلا بکشاند.
هیأت های انقلابی دوران جنگ
انقلاب اسلامی، به عنوان جریانی که خاستگاه مذهبی و شیعی داشت، در مسیر خود، هیأت های مذهبی (به عنوان یک گروه مؤثر و قوی و فراگیر درونمذهبی) را هم متأثر ساخت و مجدداً به آن کارکرد مبارزاتی ـ سیاسی بخشید. در درون مایهی مراثی و اشعار آیینی، همیشه دو عنصر «تراژدی» و «حماسه»، به ویژه در مقولهی عاشورا، همراه و آمیخته بوده اند. البته هرچه هیئات، به گرایشات دینی عرفی و عوامانه نزدیک شدهاند، در طول زمان و به تدریج، بُعد حماسی، به سوی کمرنگشدن و حتی حذف پیش رفتهاست. این جریان، در ایام انقلاب، با شتابی افزون روند معکوس به خود گرفت. «نیاز به همبستگی و انسجام درون گروهی» عامل دیگری بود که جوانان انقلابی و مبارز را بیشتر متوجه هیئات کرد. دامنهی تحول و تغییر، حتی متوجه آداب و شعایر هیئات هم شد و اشعار مداحان و حتی سبک های سینهزنی را در بر گرفت. نمونههای آغازین هیأت های انقلابی را می توان «گروه های سرود نوجوانان» دانست.
یکی از شاخصهای مهمی که جنگ ایران و عراق را از نمونههای مشابه جنگ های نظامی دیگر دنیا کاملاًمتمایز میکند، وجه «دینی»( ایدئولوژیک) و «مردمی» آن است که کلیدواژه های «جهاد» و «شهادت» راشامل می شود. تبلور و تجسم این دو مفهوم را با در نظر گرفتن خاستگاه شیعی و انقلابیشان، بی شک باید در قیام عاشورا و حماسهی حسینی جست. طبیعی است که هیئات مذهبی در چنین سیستمی، جایگاه کلیدی را دارا باشند و به موتور محرکة جبههها و نیروهای رزمنده تبدیل شوند. در هیئات انقلابی این دوران، مفاهیم رزمی و انقلابی با مفاهیم دینی آمیخته شده و محتوای عزاداری را تشکیل می دهند. این موضوع البته به شباهتی که مردم و رزمندگان میان جبهههای نبرد، با کربلا و عاشورا می یافتند، برمی گشت. مشابه دانستن و تطبیق دو واقعة تاریخی عاشورا و جنگ تحمیلی بر هم، ادبیات رایج دستگاه تبلیغی جنگ محسوب میشد؛ ادبیاتی عاشورایی، که حتی جزییترین موارد جنگ مانند نام و رمز عملیاتها را هم در برمی گرفت. دیگر شاخصهی مهم هیئات انقلابی این دوران، پُررنگ شدن و محوریتیافتن «ادعیه و زیارات» بود. این برهه را می توان دوران رونقیافتن مجالس ذکر و دعا و توسل، چه در جبههها و مناطق جنگی و چه در شهرها و مناطق پشتجبهه دانست. در زمینه ی درونمایه هم محتوای سخنرانیها، از بیان مسایل عامیانه، به اقتضای شرایط جدید، به سمت تحلیل مسایل سیاسی روز، تبیین مسایل جنگ و انقلاب اسلامی و بیانات امام، و نیز مسایل اخلاقی و خودسازی در جبهه ها معطوف شد. تحول محتوایی، دامن مداحیها و مداحان را هم گرفت: طبیعی هم بود که یک هیأت بسیجی، به ویژه با توجه به محتوای جدید سیاسیو انقلابیعزاداریها به یک مداح بسیجی و «خاکی» هم نیاز داشته باشد از این رو قشر جدید و نوپای مداحان جوان هم به عنوان مداحان هیأت های انقلابی جدید وارد عرصه شدند.
«رونقبخشی به فضای جنگ»، «حفظ، تقویت و جهتدهی روحیة رزمندگان»، «تبلیغات به نفع جریان جنگ»، «سالمسازی و جهتدهی مثبت مناسبات اجتماعی» و «حفظ و تقویت ارزش های انقلاب اسلامی در جامعه» از کارکردهای هیئات انقلابی دوران جنگ اند.
در هیأت های انقلابی این دوره، به دلایلی مانند: استمرار جنگ و نیاز روزمره به مجالس دینی، هیئات روز به روز به سمت سادهترشدن پیش رفتند. این مسئله سبب شد که سازمان کوچک و سادة این هیئات، ثبات چندانی هم نداشته باشد. کم ثباتی این هیئات را همچنین میتوان به متغیر و اتفاقیبودن زمان های برگزاری آنها نیز مرتبط دانست. در گسترة وسیع هیأت های انقلابی دوران جنگ، هم با نمونههای هیأت های «رسمی» و هم نمونههای هیأت های «غیررسمی»، مواجهیم. در هیئات انقلابی این دوران، هنجارمکانی پیشین حاکم در هیأت های سنتی، کمی دستخوش تغییر شد، زیرا در نتیجة اضافهشدن عامل «وجههی انقلابی داشتن»، اماکن جدیدی هم درفهرست محل های برگزاری هیأت انقلابی قرار گرفتند. استمرار جنگ تحمیلی و رابطة مستقیمی که بین آن و هیأت های مذهبی وجود داشت، اقتضا میکرد که هنجار زمانی برگزاری هیأت تا آن زمان شکسته شده و مناسبتهای موردی و غیرثابت مقتضی هم در زمرهی علل تشکیل هیئات درآیند. ویژگیهای مداحان انقلابی دوران جنگ را می توان: تعداد زیاد، آماتور و غیرحرفه ای، جوان و زیرمجموعه ی آموزش تقلیدی بودن دانست.
هیأت های انقلابی دوران صلح
با پذیرش قطعنامهی 598 سازمان ملل در شهریورماه سال 1367 و اعلام پایان جنگ هشتساله، جامعه عملاً با شوک بزرگی مواجه شد. روزمرگی و فضای نسبتاً رخوت آمیز شهرها، به تدریج از شور و هیجان فضای تبلیغاتی کشور میکاست. به تبع این جریان، طبیعی بود که هیأت های انقلابی هم متحول شوند و از رونق سابق آن ها کاسته شود. در برخورد با فضای جدید، نیروهای انقلابی، به ویژه رزمندگان برگشته از فضای جبههها به شهر، مانند دیگر اقشار جامعه عمل نکردند و به دلایل مختلف، دچار دستهبندی هایی شدند: عده ای با شرایط جدید جامعه فعالانه برخورد کردند؛ و در مقابل، گروهی که برخوردی منفعلانه داشتند. هیأت های انقلابی هم متناسب با شرایط جدید، به (دو نوع با دو کارکرد مختلف گروه) تقسیم میشوند و این همان چیزی است که از آن به «هیأت های انقلابی دوران صلح» تعبیر میکنیم.
به طور کلی هیأت های انقلابی دوران صلح را می توان در 3 دسته ی کلی تقسیم بندی کرد: دستهی اول: هیأت های انقلابی منفعل، دستهی دوم: هیأت های انقلابی فعال منفی و دستهی سوم: هیأت های انقلابی فعال مثبت. هیأت های انقلابی دوران صلح (نمونهی فعال مثبت) به تبعِ مراکز و مؤسسات فرهنگی مرتبط، در نیمهی اول دهة70 رشد کردند و در سال های میانی این دهه (و به ویژه در دورة انتخابات هفتم ریاستجمهوری سال76) به نقطهی اوج فعالیت خود رسیدند. اما در واپسین سال های این دهه، به افول گراییدند. آزادترشدن فضای سیاسیـ فکری جامعه، گسترش ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی، آزادترشدن فضای فرهنگی ـ تبلیغاتی (به تبعِ فضای سیاسی) و در نتیجه احیا و گسترش موسیقی پاپ و پدیدة جهانیشدن از جمله عوامل مؤثر بر افول هیئات انقلابی این دوران پس از خرداد76 اند.
حفظ یاد و خاطرة شهدا و ارزش های دفاع مقدس و »، «کارکرد حفاظتی»، «انتقال ارزشها به نسل سوم انقلاب»، «نقد فضای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور» و «شکل گیری گروه های رادیکال فعال و خودسر مذهبی و انقلابی» جزء کارکردهای هیأت های انقلابی دوران صلح به شمار می آیند.
هیأت های انقلابی این دوره، به خلاف نمونههای مشابه دوران جنگ، به تدریج به سمت نوعی سازماندهی و نهادمندشدن پیش رفته و از وضعیت کاملاً منعطف و بی سازمان دوران جنگ فاصله گرفتند. این سازمانیافتن، تأثیر مستقیمی بر پایداری سازمان این هیأت ها داشت. سازمان ساده و بیپیرایة پیشین هیئات انقلابی، در این دوره به سمت نوعی مرکب و پیچیده شدن تحمیلی ـ به تبع شرایط ومقتضیات روز ـ پیش می رود. محل های برگزاری هیأت های انقلابی دوران صلح، در مقایسه با هیأت های سنتی،نسبتاً از ثبات برخوردار بوده و تابع هنجارمکانی جدیدند. هنجاری، با تعریف جدید و خاص این هیأت ها، که اماکن تازه ای را به فهرست اماکن رسمی برگزاری هیأت های مذهبی اضافه میکند. در هیأت های انقلابی دوران صلح، عمدتاً سه عنصر درونی هیأت، محوریت آن را برعهده دارند که دو عنصر اول، به «یک شخص» («مداح» یا «سخنران») و عنصر سوم به یک گروه ( «برگزارکنندگان») مربوط میشود. هیأتهای انقلابی بزرگ و محوری این دوره، کم وبیش تابع همان هنجار زمانی حاکم بر هیأت های سنتی (حداکثر با چند تغییر جزیی، به تناسب مناسبت های انقلابی) اند.
گزینش مخاطب در هیأت های انقلابی دوران صلح هم (هرچند کمرنگ و کمتر مشهود) وجود دارد. محتوای این هیأت، به گونهای طراحی و تنظیم شدهاست که در تناسب با ذائقه و نیازهای تودة انقلابی باشد؛ و البته به طور طبیعی وزن و اصالت بیشتری برای مخاطب جوان و نوجوان در نظر گرفته شدهاست. در هیأتهای انقلابی بزرگ و محوری دوران صلح هم ـ مشابه نمونههای دوران جنگ ـ عموم افراد، چه زن و چه مرد، امکان حضور دارند. اما هیأت های هستهای و کوچک، فقط مردانه اند. هیأت های انقلابی این دوران، عموماً هیأت هایی جوان و ویژه جوانان و نوجوانان اند . میتوان گفت هیأت های انقلابی دوران صلح، بیشتر هیأت هایی متعلق به طبقهی متوسط جامعه اند و در تناسب نزدیکتر با ذائقهها و دغدغهها و نیازهای این طبقه طراحی شده اند.
هیأت های پاپ
هیأتی که از آنها به «پاپ» تعبیر میکنیم، گونة جدیدی از هیئات مذهبیاند که در سال های اخیر به صحنه آمده و با سرعت چشمگیری روند توسعه و گسترش را در پیش گرفتهاند. به طور کلی می توان سادگی و انعطاف، جوانپسندی، نوآوری، ساختارشکنی و هنجارشکنی ـ چه در قالب و چه در درونمایه ـ را از ویژگی این هیئات برشمرد.
به عنوان یک فرضیه می توان ظهور و گسترش هیأت های پاپ را پدیدهای مدرن و ویژه شهرهای بزرگ صنعتی(تهران، اصفهان، شیراز و تبریز) و مذهبی(مشهد، قم و کاشان) دانست که در پی مجموعه تحولات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی سال های اخیر، به عنوان یک خرده فرهنگ شهری ظهور کرده و به سرعت در حال هویتیابی و گسترش به دیگر شهرها است. تمایزات این گونة جدید، در مانند با نمونههای سلف هیأت های مذهبی، (اگرچه به ظرافت و دقت بسیار، اما) قابل تشخیص و تبیین است. .
هیأت پاپ خود به دو گونةاصلی «محوری» (که عمومیاند و نقش الگودهی بر عهده دارند) و «خُرد» (هیأتهای کوچک و خصوصی) و نیز یک گونهی فرعی «پاپ انقلابی» تقسیم میشوند.
جرقههای اولیة شکلگیری هیأت پاپ به سال های 75ـ 74 برمیگردد اولیننمونههای کامل هیأت پاپ برای اولین بار ویژگیهای مهمی مانند: فقدان مرجعیت هنجاری دینی، ترویج قرائت دینی شریعت و منفک از سیاست، بروز هنجارشکنیهایی در آداب عزاداری و به کار گرفتن ادبیات عام و امروزی دربارة اهل بیت را در آنها میتوان یافت. ذاکر، اولین نمونة کامل و بارز یک مداح پاپ و کسی است که جریان نوپای مداحی پاپ را هویتی مستقل بخشید. حمید علیمی نیز ستارة مداحی پاپ است که با شایعة تخلف از فتوای حرمت قمهزنی از هیئات انقلابی رانده شد. مهدی اکبری، از جمله ستارگان مداحی پاپ و نمایندة نوعی الگوی ویژه (باشاخصهای ظاهری متفاوت) بین هیأتیها است.
هیأت های انقلابی، در برابر رشد و گسترش روزافزون هیئات پاپ، به سه صورت چارهاندیشی کردند: اولاً به راهاندازی کلاس های مداحی و تربیت مداحان همعقیدهی خود رو آوردند. ثانیاً با توجه بیشتر به ذائقهی مخاطبان جوان خود، در سبک های جذاب مداحی به نوآوریهایی دست زدندو ثالثاً به طور تلویحی، جریان مشابه پاپ انقلابی را در برابر مداحی پاپ علم کردند. عبدالرضا--ه شاخص ترین نمونة مداحان پاپ انقلابی است که از شهرت و محبوبیتی بیسابقه، و نیز از حمایت رسانه ها و تبلیغات وسیعی برخوردار است. هلالی همچنین نماینده و الگوی ویژه ای از هیأتی های حزباللهی است و شدیدترین درجات شیفتگی و ستارهشدن در مورد او مصداق می یابد. هلالی نیز به رغم برخورداری از رانتهای حمایتی بسیار، مانند رقبای پاپ خود، در اوج فعالیت با شایعاتی مواجه شد که جنجال هایی را برانگیخت. یکی از مهمترین عوامل مؤثر در شکلگیری مداحی پاپ، «پدیدة شایعه» است. عمومیت این مسأله به حدیاست، که میتوان گفت بیشتر این مداحان، تجربة تلخ بحران ناشی از شایعهپراکنی در مورد خودشان را پشت سر گذارده اند.
ظهور چند جریان اجتماعی در مجامع مذهبی و انقلابی، در نیمة دوم دهة هفتاد، زمینه و بستر مناسبی برای رشد و گسترش جریان مداحی پاپ فراهم ساخت. عرفیشدن نگرش به روحانیت، ایجاد شائبهی ناکارآمدی نظام، رواج جریانات شبهعرفانی و روند تعدیل نگرش های پیشین و سرایت گرایش تساهلمدارانه مهمترین این جریانات اند.
علاوه بر کارکرد مشخص و اصلی عزاداری یا شادمانی در مناسبت های مذهبی، هیئات پاپ برای اعضای خود کارکردهای دیگری هم دارند که در مواردی، اصلی بودن کارکرد مذهبی را هم به چالش میکشانند. این کارکردها عبارتند از: کارکرد حفاظتی، کارکرد جامعهپذیری، کارکرد تخلیهی روانی و کژکارکرد پاسخ [غلط] به غرایز دوران جوانی.
کمثباتی، سادگی، هنجارشکنی مکانی، هنجارشکنی زمانی، غیررسمی بودن، غیرمنسجم بودن و منعطفبودن و رشد قارچگونه از جمله ویژگیهای سازمان هیئات پاپ محسوبمیشوند.منظور از هنجارشکنی مکانی هیأت پاپ، این است که به خلاف هیئات سنتی ، محل برگزاری هیأت پاپ فقط در انحصار بعضی اماکن خاص و مشخصاً با کارکرد مذهبی ( مانند مسجد، تکیه و حسینیه) نیست. بلکه هیأت از محل های در دسترستر ، کوچکتر و خصوصیتر(پارکینگ، پیاده رو و منازل شخصی ) هم استفاده و مکان هیأت لازم نیست قداست و حرمت پیشین را دارا داشته. هنجارشکنی زمانی هیئات پاپ به این معناست که در برگزاری مراسم، رعایت تقویم مناسبتهای مذهبی لازم نیست. و میتوان مناسبتهای جدیدی هم به وجود آورد .
عمومی بودن، مردبودن، جوان بودن، انفعال نسبت به سیاست و خصلت خردهفرهنگی از جمله مشخصات مخاطبان هیئات پاپ است. بیشتر اعضای هیئات پاپ را نوع( تیپ) مشخصی دارند و از آنها به «بچه هیأتیهای لاابالی» تعبیر میکنیم.
در هیأت پاپ گرایش دینی جدید و متمایزی عمومیت دارد که از شاخصههای آن می توان به فقدان مرجعیت هنجاری دینی، فقدان حضور شعایر و رواج قرائت اسلام عرفی اشاره کرد. اسلام عرفی، قرائتی خارج از محدودهی دین و عقل، اسطورهمحور، تصوف زده و صوفی منش، منفک از سیاست، منفک از شریعت، سهل و منعطف و عوامزده (از بعضی مقولات شیعی مانند: حب اهل بیت(ع) است.)
کثرت و تعدد، جوانی و مقلدبودن از مشخصات مهم مشترک بین مداحان پاپ است. یکی از پدیده های رایج در مداحی پاپ، بهره گیری و تقلید از آهنگ های قطعات موسیقی مشهور و محبوب است. فرقی نمی کند که آن قطعه، مجاز باشد یا غیرمجاز. پدیدة شیفتگی، پدیدة ستارهشدن، تقلید در آهنگ، اسطورهمحوری و فضاسازی کاذب از شاخص های کلیدی مداحی پاپاند. هیأت پاپ همچنین در ادبیات بیانی و زبانی هم سبک خاص خود را دارند. بعضی مشخصات این سبک عبارتند از بهرهگیری از ادبیات شکسته و محاوره ه ای و تعابیر امروزی، به کارگیری عبارات عربی و اذکار معروف، آهنگینبودن و داشتن قابلیت زمزمه، به کار گیری ادبیات سلطنتی، استفاده از تعابیر و نوع بیان حماسی، استفاده از تعابیر غلوآمیز و شرک آمیز درباره ة اهل بیت، بهکارگیری تعابیر و الفاظ ناپسند و مغایر با احترام و شخصیت انسانی شیعیان و دوستداران اهل بیت، استخدام و ترویج ادبیات عقلستیز، بهرهگیری گسترده از تعابیر و الفاظ ادبیات عرفانی و صوفیانه و نیز الفاظ مربوط به عشق غیرمقدس.
شبههیأت ها (هیأت های کاذب)
مردمی بودن و عدم سازماندهی واحد هیئات مذهبی، اگرچه در طول تاریخ، منشأ خیرات و برکات زیادی بوده و از جمله تا حد زیادی از حکومتی شدن هیأت ها و به دست دولت ها و حکومت های مختلف افتادن و ملعبة دستشدن جلوگیری کرده، اما درعینحال، دستاویزی هم برای سوءاستفاده ی فرصت طلبان بوده است؛ که گه گاه توانستهاند، کار این هیئات را از بیسازمانی به نابسامانی بکشانند. شبههیئات را می توان گروه هایی دانست، که با سوءاستفاده از بیسازمانی موجود، جمعی را تحتعنوان و با ظاهر هیأت مذهبی، اما با اهدافی سوء و غیرمنطبق با اهداف ها دینی هیأت ها، تشکیل میدهند. شبههیئات، در شهرهای بزرگ و صنعتی، در مناطق مرفهنشین، و به صورت موقت و چند روزه ظاهر میشوند و اعضای آنها را دختران و پسران جوان (به صورت مختلط) تشکیل میدهند. شبههیئات، مکان مشخص و ثابتی ندارند و اصولاً نمیتوانند داشته باشند از این رو با تجمعات پراکنده در خیابان ها و میدان های اصلی و پرتردد شهر به وجود میآیند. شبههیئات، برنامهی خاصی ندارند. هرچند بعضی برنامهها، به صورت خودجوش و پراکنده، در حواشی کار ظاهر میشود. شبههیئات در بین جوانان به«حسین پارتی» هم شهرت دارند.
شبه هیأت از یک لحاظ نمونة افراطی هیئات پاپ تلقی می شوند. فقدان مرجعیت هنجاری دینی و رواج نگرش دینی منفک از شریعت و آمیخته با تساهل وتسامح هیئات پاپ، بستر مناسبی برای ظهور و حیات شبه هیئات و هنجارشکنیهای پیرامونشان فراهم آوردهاست. شبههیئات کارکرد مذهبی ندارند، اما سه نقش فرعی دیگر بازی می کنند: اولاً در نبود کانال های ارتباطی سالم و تعریفشده، فضایی [ناسالم] برای تعامل نزدیک دو جنس مخالف فراهم میکنند. ثانیاً در ارتباط با مفهوم«فرهنگ جوانان» و در نبودِ جشنهای ملی و فرصت های شادی جمعی، فضایی را برای تجمع غیررسمی جوانان فراهم میکنند. و ثالثاً در محدودیت کانال های بروز رفتار سیاسی، احزاب، تشکل ها، میتینگ ها و...، کارکرد سیاسی (با رویکرد انتقادی نسبت به حاکمیت) پیدا میکنند. شبه هیئات را میتوان جنبش جوانان مرفه شهرهای بزرگ دانست که دارای کارکردهای ابراز شادی جمعی، رفتار سیاسیـ انتقادی و تعامل با جنس مخالف (یعنی معنایی جدید و متفاوت با معنای متداول یک هیأت مذهبی )اند .
موسیقی مذهبی، موسیقی غیرمذهبی
به گواهی تاریخ، در ایران باستان و پیش از ورود اسلام،«موسیقی ایرانی» نقش و جایگاه قابل توجهی در اجتماع مردم داشته است. اما پس از ورود اسلام، به دلیل تحریم این رشته،اگر چه حیات نظری موسیقی ادامه یافته است.اما حضور اجتماعی آن محدود و خطرناک تلقی شده است،.«موسیقی مذهبی» تنها شکلی از موسیقی است که در دورة حکمرانی مسلمین اجازه یافته است در عرصهی عمومی حضور مؤثر داشته باشد، بود. به طور کلی، موسیقی مذهبی در ایران را می توان در شش شکل اصلی و فراگیر مشاهده کرد: تک خوانی آواز در مراسم عزای درگذشتگان، مرثیه و نوحهخوانی، ترتیل و قرائت قرآن کریم، مولودیخوانی، تواشیح و تعزیه.
با تأسیس مدرسهی دارالفنون توسط امیرکبیر، نوع جدیدی از موسیقی، که متأثر از موسیقی مذهبیِ رایج بود، به شکل«موسیقی غیرمذهبی» از آن جدا شد و شکل خاص خود را پیدا کرد و رشد یافت. موسیقی غیرمذهبی، بهرغم استقلال از موسیقی مذهبی، همواره ـ توأم با تغییر و تحولات مختلف ـ در ارتباط و تعامل با آن بوده است. این تعامل را به هشت دورة تاریخی میتوان تقسیم کرد: دورة اول ـ از صفویه تا عصر ناصری: وحدت؛ دورة دومـ نیمة دوم عصر ناصری: افتراق؛ دورة سوم ـ پایان حکومت قاجار و سالهای آغازین حکومت پهلوی: همکاری؛ دورة چهارم ـ حکومت پهلوی: ستیز؛ دورة پنجم¬ ـ سالل های اولیة انقلاب اسلامی: تضاد؛ دورة ششم ـ دوران جنگ تحمیلی: همزیستی مسالمتآمیز؛ دورة هفتم ـ دوران (موسوم به) سازندگی: تعامل یکجانبه؛ و دورة هشتم ـ سال های پایانی دهة هفتاد تا به امروز: رقابت تقلیدی.
هرکدام از دو رشتهی «موسیقی» و «مداحی» تا به امروز را میتوان به دو دستهی کلی: «سنتی»(کلاسیک) و «پاپ»(مدرن و امروزی) تقسیمبندی کرد. این دوگانهها در هر دو رشته، در عین تفاوت زمینهی کاری، شباهتهای فراوانی با هم دارند. هم موسیقی سنتی و هم مداحی سنتی، محصول «جامعهی سنتی» و مخصوص مردم همان جامعه و روحیات و احساسات و نیازهاشاناند. این وابستگی به سنت، هم ساختار و هم درونمایه و محتوا را شامل میشود. موسیقی و مداحی سنتی، هنر«خالص» و«اصیل»، با مرزها و قوانینی معین و ثابت محسوب میشوند. موسیقی و مداحی سنتی، هر دو، ، «آرام»، «منفعل»، «ساکن»، «درونی» و«فردی» اند. خوانندههای سنتی و مداحان سنتی شباهتهایی با هم دارند: تعدادشان کم و محدود است؛ باسابقه و شناختهشده اند؛ پایبند قوانین ثابت و تابع دستگاه های آوازند؛ اغلب سنین جوانی را پشتِ سر گذارده اند و شهرتشان در مجامع هنری و کاری بیشتر است، تا در اجتماع مردم. آموزش در مداحی و موسیقی سنتی، «آموزش سنتی» است که چهار ویژگی دارد: گزینش، شیوة «استاد ـ شاگردی»، حضوری و فردی بودن. اشعاری که در موسیقی-مداحی سنتی به کار میروند، غالباً در«قالب های کلاسیک» سروده شدهاند. در موسیقی سنتی و مداحیسنتی، درونمایة اشعار مورد استفاده، عموماَ دو خصلت کلیدی دارند: ثابت و ذهنی(خیالی). مفهوم «عشق» در موسیقی و مداحی سنتی، همان «عشق سنتی» است با ویژگی های خاص خود؛ از جمله: «دست نیافتنی»، «پاک و مقدس»، «آسمانی»، «یگانه» و«طولی»بودن. موسیقی سنتی و مداحی سنتی، هیچگاه به یک جایگاه ثابت و مشخص در زندگی روزمرة مردم نائل نیامدند( البته چنین منظوری را هم پی نمیگرفتند). نقطهاثر حرکتی (رقص و سینهزنی) در دو رشتة موسیقی و مداحی سنتی، بهرغم تفاوت شکلی، در آرام و ملایم، فردی و درونیبودن با هم شباهت دارند. در هر دو رشتة موسیقی و مداحی سنتی، انگیزة تولید اثر (قطعة موسیقی یا نوحة مداحی)، اولاً «شخصی» و ثانیاً «غیرمادی»(معنوی) است. در موسیقی سنتی و مداحی سنتی، معیار اصلی در نحوه و چگونگی ارایة کار است و آنچه برای فرد خواننده- مداح اصالت دارد، بیان اصیل و خالصِ درونمایة کار است. مجموعه عوامل متعددی سبب می شوند که آثار موسیقی- مداحی سنتی بیشتر جنبهی کیفی پیدا کنند،تا کمّی. این موضوع در موارد بسیار موجبات «ماندگاری» این آثار را فراهم آورده است. در موسیقی و مداحی سنتی، «شعر» از جایگاه فاخر و والایی برخوردار است و ستون خیمة کار محسوب شده و همة اجزا باید بر اساس و به تناسب آن تنظیم شوند. از این رو خواننده- مداح سنتی، در درجة اول، باید یک«متخصص شعر» باشد.
موسیقی پاپ و مداحی پاپ، محصول و مخصوص جامعة صنعتی و مدرن و شهروندان آن جامعهاند. هر دو رشتهی موسیقی و مداحی پاپ، پدیدههایی عام و غیرحرفهای اند و قوانین و مرزهایی به شدت منعطف و قابل تغییر دارند. موسیقی و مداحی پاپ، هر دو از لحاظ قالب و فرم و درونمایه و محتوا، «شلوغ»، «فعال»، «پویا و متحرک»، «بیرونی» و«جمعی» اند. خوانندهها و مداحهای پاپ هم شباهتهایی با هم دارند؛ ازجمله: تعدادشان زیاد است، دربیشتر موارد، افرادی غیرحرفه ای و در سنین جوانی اند و عموماً شهرتشان، مردمی و توده ای است، نه حرفه ای. نمیتوان ادعا کرد که سیستم ثابت و مشخص و فراگیری برای آموزش موسیقی- مداحی پاپ وجود دارد. صرفاً در بعضی مواردِ حرفهایتر، روند سیستممانندی برای آموزش، کاربرد دارد که «غیرحضوری»، «غیرمستقیم» و «تمرینی» است. قالب های نو و سپید شعری و نیز ترانه، در موسیقی و مداحی پاپ محوریت و کاربرد اصلی دارد. درونمایة اشعار موسیقی و مداحی پاپ متأثر از خصوصیات(شهرهای) جامعة مدرن، ، به عنوان عضوی از این جامعه، روز به روز به سمت تنوع بیشتر پیش میرود. در دنیای امروز، مفهوم «عشق» هم به مرور متحول شده و معنایی تازه یافته است. عشق امروزی، « دستیافتنی»، «زمینی»، «غیرمقدس»، «متکثر» و در نتیجه«عرضی» است. موسیقی و مداحی پاپ، به تناسب ذائقهی هیجانطلب هوادارانشان، به شدت«پرتحرک» و«پرشتاب» اند و به طور طبیعی، نقطةاثر حرکتی آنان(رقص و سینهزنی) هم همین خصلت را داراست. در مداحی پاپ هم مشابه موسیقی پاپ، انگیزههای مالی در تولید، نقش اصلی را ایفا میکنند. موسیقی و مداحی پاپ، هر دو در ارتباط تنگاتنگ با مفهوم«شهر» در جامعة صنعتیاند، پایگاه و خاستگاه اصلی موسیقی و مداحی پاپ را باید شهرهای بزرگ صنعتی و نیمهصنعتی دانست. در تولید یک اثر پاپ، آنچه مهم و تعیینکننده است و اصالت دارد، ـ چه در قالب ارایة کار و چه در محتوا ـ علاقه و ذائقة مستمع است. قالب ها و محتوای مداحی و موسیقی پاپ، به گونه ای تنظیم میشوند که میتوانند پاسخگوی ذائقه و نیازهای جوانان باشند. «شیفتگی» پدیدة جدیدی است که در هر دو مورد موسیقی و مداحی پاپ وجود دارد تعریف، شیفتگی، به مثابهی پدیدة پیچیده ای است که با شکلگیری هویتهای اجتماعی مرتبط است. شهرت خوانندگان موسیقی پاپ و مداحان پاپ، در قالب «ستارهشدن» صورت میگیرد. ستارهشدن، بالاترین مرحلهی شهرت و معروفیت است که با محبوبیت شدید(شیفتگی) توأم باشد. امروزه گروه ها و ستارگان موسیقی پاپ از یکسو، و هیئات و مداحان پاپ از سوی دیگر، از مهمترین و اصلی ترین منابع شکلگیری خردهفرهنگ ها محسوب میشوند. این پدیده، در ارتباط مستقیم و تنگاتنگ با مفهوم «فرهنگ جوانان» قرار دارد. پیشرفت چشمگیر و روزافزون تکنولوژی صوتی، بزرگترین خدمت را ( چه از لحاظ کمی و چه کیفی) به موسیقی و مداحی پاپ، ارایه کردهاست.
محسن حسام مظاهری