اول هر کاری به نام ایزد دانا...» و این، شیرینترین دانه علم است که معلم در ابتداییترین لحظه مهر، در جان شاگردان جوانش مینهد.
معلم روی تخته سیاه مینویسد:
«آ» مثل «آب»؛ و روشنی و خلوص، از لای انگشتانش سر میخورد و قطره قطره روی ذهنها تهنشین میشود.
شاگردان در دفترشان مینویسند:
«آ» مثل «آبادانی»، «آزادی»، «آرامش»؛ و جانشان پر میشود از برگهای رنگی درختان پاییزی؛ از نرمی بال پرندگان مهاجر؛ از نمناکی آرامبخش باران...
معلم مینویسد:
«ب» مثل «برادری»؛ و طعم شیرین اتحاد از دهانش تراوش میکند.
شاگردان مینویسند:
«ب» مثل «برابری»، «برادری»، «بردباری»؛ و چیزی به زیبایی دستهای گره خورده اهالی نماز در صفهای جماعت، به یکرنگی و لطافت ایمان در فکرهاشان میبالد.